یادداشت saeed tehrani pooya
4 روز پیش
داستان از آنجا شروع میشود که احمد از دهکده خود دل کنده و به بالای بلندترین کوه پیش رویش که از ابرها هم بالاتر است میرود تا ببیند آن طرف کوهستان چه خبر است. وقتی که میرود و میرود تا حتی از ابرها هم عبور میکند با منظره ای مواجه میشود که سرجایش خشکش میزند. بله... دهکده ای که انقدر زیباست که بیشتر به رویا شباهت دارد و این دهکده همان نورآباد قصه ماست. احمد قصد میکند در آن روستا ساکن شده و به سختیهای زندگی گذشته اش پایان دهد. در ادامه با چوپان روستا آشنا میشود و خواسته اش را مطرح میکند، چوپان و خانوادهاش هم با روی باز خواسته او را قبول میکنند ولی پدر چوپان برای احمد داستانی از نورآباد را تعریف میکند که همه چیز را تغییر میدهد... ناصر ایرانی در این رمان کوتاه، معنای عشق به خاک و اقلیم و وطن را به خوبی به نوجوانان نشان میدهد. در این رمان کوتاه مفاهیم صبر، استقامت، استقلال و خودکفایی، خودباوری به خوبی به نمایش گذاشته شده است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.