یادداشت لیلا بهجتی اردکانی
1403/9/29
کتاب را که خواندم و زمین گذاشتم، تشویش عجیبی داشتم. بیش از هر چیزی، سردرگمیِ بنیآدم در روایتها بود که به چشم میآمد! خودِ داستانها هم معلّق بودند... انگار از اساس بنا نبود همه چیز مشخص و آشکار شود و قرار بود این روایتها تجسّم آدمیزاد و حیرانیاش باشند! آن قسمتهایی که پا در واقعیت داشت را دوست داشتم اما به شخصه با قسمتهای خیالی ارتباط نگرفتم. داستان «پیر بلوط» بیش از همه به دلم نشست اما توصیفات و جریان داستانیِ بینظیر «اسم نیست» هم قابل چشمپوشی نیست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.