یادداشت آزاده اشرفی

آزاده اشرفی

آزاده اشرفی

3 روز پیش

        ‍ ابوتراب خسروی، در همان نخستین پاراگراف اسفار کاتبان تکلیفت را معلوم می‌کند و می‌گوید، اگر می‌خواهی مرا بخوانی، سطح سوادت را دست کم نگیر. 
و اصلا اصرار و علاقه من برای مطالعه اسفار کاتبان، همین نثر زیبا و گاه سنگین خسروی بود که مرا مجبور می‌کرد به واسطه واژگان ناآشنا لغت‌نامه را کنار دستم بگذارم و هر از گاهی کلمه‌ای نو بدانم. که اگر این اتفاق در کتاب‌ها رخ ندهد، پس ما کی باید کلمات جدید را بیابیم؟
و انگار رسالت ابوتراب، همین کلمات بودند‌ که خودش هم می‌گوید این کلماتند که وقایع را می‌سازند.
داستان به واقع مجموعی از چندین داستان است. از سعید و اقلیما که خواننده وقایع گذشته‌اند و به کنکاش در مصادیق‌الاسرار، سرگذشت شدرک قدیس، سفرنامه زلفا جیمز، اتفاقات دربار شاه‌منصور و حتی رابطه پدر و مادر اقلیما می‌پردازند. و در هر سطر از داستان، هزار آموخته، هزار جاذبه و هزار ترفند برای شیرین‌تر شدن روایت این واقعه را شاهدیم.
گاهی در میان داستان از جابجایی زمان افعال دچار ایست می‌شدم و گمان می‌کردم متن کتاب ویراستاری نشده. با تکرار این عمد، دانستم که ابوتراب خسروی مدام می‌خواهد چالش ایجاد کند. گاه با نشاندن واژگان ثقیل، عجایبی پیش‌بینی نشده در داستان، افسانه و اسطوره‌پروری، ایجاد نمادها، و گاه با درگیری افعال از ماضی به مضارع.
کتاب کوتاه بود. اما زمان تپش بالایی داشت و با خواندنش انگار هزار کتاب خوانده‌ای و از هر کدام، هزاران کلمه آموخته. کتاب را که بستم، هنوز صدای فشافش افعی حمیرا، کله زدن آب رودخانه فاریاب، بوی باران آمیخته به گل‌های سرخ، آرامش قدم‌های رفعت‌ماه و قلم ساییدن خواجه میراحمد را می‌شنیدم.
کتاب را که بستم، اطمینان داشتم دایره واژگانم نسبت به قبل، غنی‌تر خواهند شد.
.
پ.ن: این روزها کتابی به نام حافظ، پیدا و پنهان زندگی، می‌خوانم. و متوجه شدم نثر ابوتراب خسروی در زمان شاه‌منصور، که حاکم دوران حافظ هم بوده، چقدر با نثر کهن آن دوران مطابقت دارد. و این نشان از مطالعه و کنکاش بسیاری‌ست که با تلفیق قلم و استعداد نویسنده، چنین عسلی خلق شود، گوارا. 

اسفار کاتبان/ ابوتراب خسروی
نشر آگه
      
2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.