یادداشت محیا

محیا

محیا

1402/12/3

فصل نان: داستان های کوتاه
        آن تکه آینه شکسته روی جلد کتاب را می‌بینید؟
نویسنده همان را آرام آرام فرو می‌‌کند داخل قلبتان، 
علی رغم کوتاه بودن داستان ها شما را جوری با شخصیت اصلی همراه می‌کند که با تار و پود او عاشق می‌شوید گرسنگی و رنج و بی پولی می‌کشید و تحقیر می‌شوید و در واقع شما می‌شوید شخصیت اصلی این کتاب.
با این که داستان هایی که سراسر رنج است خیلی به دلم نمی‌نشیند اما قلم آقای درویشیان عزیز چون رنج را شیرین نوشته به دلم هم شیرین نشست.
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.