یادداشت امیرحسین اشتری
1403/11/27
نویسنده ما را درون شهری پرتاب می کند که وجود ندارد و قرار نیست هم آنجا را ببینیم اما حس آشنایی عمیقی را در درون ما در ارتباط با این شهر خیالی(هالت) به وجود می آورد و تا آخر داستان هم این احساس بیشتر و بیشتر می شود. تنها وجه آشنایی پنداری در داستان مربوط به شهر نمی شود بلکه شخصیت ها نیز به گونه ای توصیف می شوند.که گویی یکجایی آنها را دیده و می شناسیم. کتاب با نثر ساده و روان، تصویرسازی قدرتمندی از زندگی کابوی آمریکایی نیز ارائه می دهد؛ و قسمت مورد علاقه من زندگی روستایی دو پیرمرد ساده و بی آلایش است. آواز بی ساز داستان و ساز بی صدای مردمان این شهر خیالی کوچک است،آواز آوازِ همدردی است و با همدردی هم میتوان زندگی را تحمل کرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.