یادداشت امیرحسین اشتری

        نویسنده ما را درون شهری پرتاب می کند که وجود ندارد و قرار نیست هم آنجا را ببینیم اما حس آشنایی عمیقی را در درون ما در ارتباط با این شهر خیالی(هالت) به وجود می آورد و تا آخر داستان هم این احساس بیشتر و بیشتر می شود.
تنها وجه آشنایی پنداری در داستان مربوط به شهر نمی شود بلکه شخصیت ها نیز به گونه ای توصیف می شوند.که گویی یکجایی آنها را دیده و می شناسیم.
کتاب با نثر ساده و روان، تصویرسازی  قدرتمندی از زندگی کابوی آمریکایی نیز ارائه  می دهد؛ و قسمت مورد علاقه من زندگی روستایی دو پیرمرد ساده  و بی آلایش است.
آواز بی ساز داستان و ساز بی صدای مردمان این شهر خیالی کوچک است،آواز آوازِ همدردی است و با همدردی هم میتوان زندگی را تحمل کرد.

      
22

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.