یادداشت آتنا ثنائی فرد

                فانتزی برای اونایی که تابه‌حال فانتزی رو امتحان نکردن: «نقره‌ریس».
‌.
سرزمین پریان، جادو، موجودات افسانه‌ای، پادشاهان و ملکه‌ها؛ داستان‌های فانتزی اغلب ما رو به این فضاها می‌برن.
‌‌
خودم خیلی فانتزی‌خون نیستم. جمعاً سه‌تا کتاب توی این ژانر خوندم که دوتاش از نائومی نوویکه و هر دو رو دوست داشتم: ریشه‌کن و نقره‌ریس.
‌‌
‌‌اما چرا با این‌که طرفدار ژانر فانتزی نیستم، داستان‌های نائومی نوویک رو دوست دارم؟
‌‌.
۱. توصیفات منحصربه‌فرد و فضاسازی قوی: طوری موقعیت‌ها رو توصیف می‌کنه که چندتا حس مختلف رو درگیر می‌کنه نه فقط یک حس خاص. توی نقره‌ریس می‌شه سرمای گزنده‌‌ای رو در تک‌تک صحنه‌های داستان احساس کرد.
‌‌
۲. شخصیت‌ها اغراق‌آمیز نیستن: شخصیت‌های نائومی نوویک آدم‌های معمولی‌‌ان، با ظاهر و خصوصیات اخلاقی و انگیزه‌ها و اهداف معمولی. می‌شه خیلی راحت باهاشون هم‌ذات‌پنداری کرد.
‌‌
۳. پیرنگ قوی: رویدادها براساس روابط علت‌ومعلولی مشخصی رخ می‌دن. جادو در پیرنگ نقش داره، ولی نه طوری که داستان رو غیرمنطقی جلوه بده. 
 
۴. شیوه‌ی روایت: نقره‌ریس سه تا شخصیت اصلی داره. سه تا دختر احتمالاً هفده، هجده ساله: (۱) دختری از خانواده‌ای نزول‌خور، (۲) یک دختر ساده‌ی روستایی و (۳) دختر یک اشراف‌زاده. داستان از زبان هر سه شخصیت روایت می‌شه و علاوه بر این سه شخصیت، راوی‌های متعدد دیگه‌ای هم داره. با این‌حال، هر شخصیتی صدای خودش رو داره و از هم تفکیک‌پذیرن.
‌‌
۵. رمنس باورپذیر: روابط توی داستان، به‌تدریج پیش می‌رن. این‌طور نیست که ناگهان و با یک اتفاق خاص همه‌چیز صدوهشتاد درجه تغییر کنه. همچنین علاقه‌ای که شخصیت‌ها به‌هم پیدا می‌کنن، با احترام آمیخته‌ست و به راحتی و در ابتدای داستان حاصل نمی‌شه. 
‌‌
۶. روند تدریجی: همه‌چیز توی داستان، از وارد شدن شخصیت‌های جدید به داستان تا اتفاق افتادن رویدادها و شکل‌گیری احساسات، همگی طوری پیش می‌رن که خواننده فرصت کافی برای تجزیه و تحلیل‌شون داشته باشه. ولی نه‌طوری که کسل‌کننده باشه لزوماً (البته به‌جز چند فصل پایانی داستان). 
‌
این‌که چرا اسم داستان نقره‌ریسه، برمی‌گرده به شخصیت محوری داستان که می‌تونه نقره رو به طلا تبدیل کنه. این‌که این توانایی صرفاً استعاره‌ست یا یک قدرت جادویی، بماند. 
‌
نقره‌ریس برای من صرفا‌ً یک داستان سرگرم‌کننده نبود. یک تعبیر جدی از واقعیت هم بود. هرچند اعتراف می‌کنم خوندنش نسبتاً طول کشید و یه جاهایی هم حوصله‌سربر شد، اما در کل از خوندنش لذت بردم.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.