یادداشت سهیل خرسند

        عجب رمان کوتاه ولی جذاب و تاثیرگذاری!
این نخستین رمانی بود که از استاین‌بک خواندم، معمولا برای اولین‌ها به سراغ یک شاهکار یا کتابی از نویسنده می‌روم که اکثریت دوستانم آن را تحسین کرده‌اند و صد البته از خواندنش لذت بردم.
امروز یک مصاحبه‌ی کاری دارم. صبح زود از خواب بیدار شدم و برای سپری کردن زمان، باقی مانده‌ی کتاب را خواندم. بعدش دیدم کمی زمان اضافه دارم و خواستم کمی بخوابم اما... مگر فکر این کتاب می‌گذاشت بخوابم؟!
داستان کتاب در مورد دو نفر به نام‌های جورج و لنی است که در دهه‌ی سی میلادی به دنبال یافتن شغل سفر می‌کنند. لنی مردی‌ست غول‌پیکر اما با دلی کوچک، او از تکامل عقلی برخوردار نیست و همین باعث می‌شود دست به هر کاری که می‌زند منجر به نتیجه‌ی بد گردد و باعث سقوط شخصیتش شود، و جورج که نقش رهبری گروه‌ دو نفره‌شان را برعهده دارد تا مطمئن شود خود و لنی به خوبی لباس بپوشند و گرسنه نمانند. تمام چیزی که لنی از دنیا می‌خواست خرگوش بود، خواسته‌ای که شاید برای او در جهانی که نمی‌توانست درکش کند بزرگتر از آن بود که بتواند بدستش آورد.  
با این حال  تمام داستان جورج و لنی نیستند، ما در داستان با شخصیت‌های مختلف از نژادهای مختلف با طرز فکر و سبک‌ زندگی‌های مختلف آشنا می‌شویم.
      

22

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.