یادداشت محدثه ز
3 روز پیش
"حالا، تو دیگه خواهر بزرگتر شدی، کورید. و خواهرهای بزرگتر، همیشه، هوای خواهرای کوچیکترشون رو دارن." خواهر من، قاتل زنجیرهای داستان دوتا خواهر بهنام کورید و آیولاست. داستان از زبان کورید شرح داده میشه و آیولا خواهر کوچکتر، شاید موفقتر و جذاب یک قاتل زنجیرهایه! برخلاف اکثر فیلمها و کتابها که خانمها قربانین اینجا آقایون قربانی آیولا میشن، آیولایی که خودش قربانی تربیت نادرست خانواده و خشونتهای پدرش بوده. من یک خواهر بزرگترم! و چیزی که این کتاب رو برام جذاب میکرد طرز تفکر کورید بهعنوان یک خواهر بزرگتر، طرز تفکری که بینهایت درکش میکنم: این که همزمان هم عاشق یک نفر باشی هم از کاراش عصبانی بشی و هم نگران آیندهاش باشی! این کتاب برای من تو دسته "راحت خوانها"ست، کتابی که فصلهای کوتاه داره و اونقدر جذابه و کشش داره که سریعتر میخوای بخونی و ببینی چه اتفاقی میافته! و خُب باید بگم برخلاف انتظار من در انتها اتفاقی افتاد که همزمان هم تعجب کردم و هم برام قابل درک بود. (مشخصه دارم تلاش میکنم هم نظرمو بگم هم اسپویل نکنم یا چی؟) × جز اون دسته کتابایی که میشه به هرکسی حتی اول راه کتابخونی پیشنهادش داد. این کتاب اونطوری که شما فکر میکنید معمایی و جنایی نیست، بیشتر اون حالت تعلیقشه که باعث معمایی شدنش میشه. شخصیتهای کتاب خاکسترین و در طول کتاب این شمایید که باید تصمیم بگیرید چهکسی گناهکار و چهکسی بیگناهه. کتاب طنز تلخی داره با فضای فمینیستی. فلشبکهای کوتاه و بهجایی اکثرا با نام "پدر" داره که در مورد تاثیر تربیت خانواده در بزرگسالی رو نشون میده. پدر این خانواده مستبده و روابط متعددی داره، حاضره دختراشو بهخاطر پیشرفتش معامله کنه و از اون طرف مادری منفعل که تفکرات قدیمی داره. × از خوندن کتاب لذت بردم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.