یادداشت فرفری موی غزل‌ساز

        خیلی وقت بود که می‌خواستم این کتاب رو بخونم چون عنوانش برام جالب بود. و بالاخره موفق شدم. اینکه داستان چاشنی طنز هم داشت، برام جذاب‌ترش کرد. پایان خوبی هم داشت و خودم هم اگه بودم، به شخصه همین تصمیم رو می‌گرفتم. اگه دوست دارین توی اوقات فراغتتون یه داستان عاشقانه کمدی بخونین، این کتاب گزینه‌ی خوبیه و بهتون پیشنهادش می‌کنم.
خلاصه‌ی داستان بدون اسپویل: داستان کتاب در مورد دختری با نام سامانتاست که سال‌هاست درگیر کار توی یه شرکت حقوقی معروفه تا بتونه به آرزوش که سهام‌دار شدنه برسه. این آرزو برای سامانتا اون‌قدر مهمه که بخاطرش از خواب و تفریحش هم زده.
و ناگهان، روزی که قراره خبر سهام‌دار شدنش اعلام بشه، در نتیجه یه اشتباه و غفلت کوچیک، فاجعه‌ی عجیبی پیش میاد که در نهایت سامانتا مجبور میشه از شرکت فرار کنه.
سامانتا به طور اتفاقی، سر از دهکده‌‌ی کوچیکی درمیاره و خودش رو به عنوان خدمتکار معرفی می‌کنه تا بتونه توی عمارتی موقتاً مخفی بشه. در عین حال که سعی می‌کنه دروغش برملا نشه، کم‌کم متوجه میشه اشتباهی انجام نداده و براش پاپوش دوخته شده. 
اما کی برای سامانتا پاپوش دوخته؟ آیا سامانتا می ‌تونه اعتبارش رو پس بگیره؟ سامانتایی که تا به‌حال آشپزی نکرده و کار خونه انجام نداده، می‌تونه بقیه رو قانع کنه که یه خدمتکاره؟
امتیاز در گودریدز: ۳.۸۶
      
7

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.