یادداشت

داستان یک رمان
        به نام او

«داستانِ از آب و گل درآوردنِ یک کتاب و ماجراهایی که بر خالق آن رفت همین‌جا به پایان می‌رسد. می‌دانم که این داستان زیاده به درازا  کشیده است؛ این را هم می‌دانم که لابد به نظر خواهد آمد این داستان سیاهه‌ای‌ست از شرح خطاهای بزرگ و اشتباهات مضحک یک آدمیزاد، ولی درست به همین دلیل که چنین داستانی بوده است امیدوارم خالی از ارزش و فایده نباشد. این داستانِ زندگی هنرمند است در مقام انسان و کارگر. این داستانِ زندگی هنرمند است در مقامِ انسانی آشنا با همه دلهره‌ها و خطاها و سرخوردگی‌هایی که شاید برای هر انسان زنده‌ای آشنا باشد.»

این بند از صفحات پایانی کتاب «داستان یک رمان» برای معرفی این کتاب مناسب است. تامس ولف، نویسنده معاصر امریکایی، در این ناداستان داستان‌گونه بلند درباره تجربیات نویسندگی خود می‌نویسد؛ از به فرجام رسیدن اولین رمانش تا انتشار آن و اقبال مخاطب به آن و سپس طرح جاه‌طلبانه‌اش برای رمان بعدی و استیصال و درماندگی در نگارش آن و در آخر به ثمر رسیدنش به کمک یک ویراستار. البته همانطور که می‌دانیم میزان فعالیت و دایره قدرت ویراستار در امریکا بسیار بیشتر از آن چیزی است که ما در ایران می‌شناسیم. باری کتاب خواندنی و خوب است بخصوص برای نویسندگان. ترجمه احمد کسایی‌پور هم حرف ندارد.
      
80

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.