یادداشت ابوالفضل شربتی

        ارگانون ترجمۀ نوشته‌های منطقی ارسطو از یونانی به فارسی است. کتاب از این جهت چیزِ خاصی برای نوشتن ندارد، اما ترجمۀ آن داستان مفصلی دارد. این کتاب را میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی به پارسی برگردانده است. شیوه‌اش منحصر به خود اوست. در پیِ احیاءِ زبان فارسی است. از طرفی به چند زبان زنده و پرجمعیت دنیا مسلط است. اهل فن گواهی می‌دهند که ترجمه‌های او از ارسطو، کانت، ویتگنشتاین، و دیگر بزرگان فرهنگ و ادبیات غربی در اوج است. معمولاً کم پیش می‌آید کسی چنین تسلط و تبحری در ترجمۀ چند زبان سختِ دنیا داشته باشد. می‌کوشم از شیوۀ ترجمۀ ارگانون، با توجه به مقدمۀ مفصل و تحقیقی‌اش بر کتاب، کمی بگویم.
ادیب‌سلطانی نهایت کوشش‌اش را می‌کند که دقیق‌ترین معنا را برساند. برای این کار تمامِ متنِ ترجمه شده را با متن اصلی، بر پایۀ تحلیلِ معنایی و کششِ زبان‌ها، مقایسه می‌کند. اما غریبی کارِ او در اصطلاح‌شناسی فارسی‌اش است. گفتم که او دغدغۀ حفظ زبان فارسی را دارد، بنابراین برای ترجمه از چند منبع کمک می‌گیرد که خروجی‌اش متفاوت از زبان معیار است. برای ترجمۀ منطق ارسطو از چند دسته کتاب کمک گرفته است:
1.	متن‌های کهن، مانند «اساس‌الاقتباس» خواجه نصیر، «مصنفات» بابا افضل کاشانی، «تبصره» ساوی و ...
2.	متن‌های جدید (منطق قدیم و جدید)، مانند «رهبر خرد» شهابی، «مدخل منطق صورت» از غلامحسین مصاحب و ...
3.	ترجمه‌های دیگر آثار ارسطو به فارسی، مانند ترجمۀ متافیزیک شرف‌الدین خراسانی، ترجمۀ سیاست حمید عنایت و ...
برخی از اصطلاحات را از آثاری مانند آثار بالا گرفته است، مثلاً «حدّ مهین» [حد اکبر]، و «حدّ کهین» [حد اصغر] را از رسالۀ منطقِ پورسینا گرفته است. یا «باهمشماری» [قیاس اقترانی] را از تاریخ فلسفۀ محمود هومن، و «نرینه» [مذکر] و «مادینه» [مونث] را از التفهیم اوریحان بیرونی گرفته است. اکنون در این بین برخی اصطلاحات را خودِ او جعل کرده است. برای نمونه، در مقابلِ تحلیل «آناکاویک»، در مقابلِ دیالکتیک «دویچمگوئیک»، و در مقابلِ ریاضیات «مزداهیک» نهاده است. دربارۀ این اصطلاح‌سازی در مقدمه‎ای که بر «سنجشِ خرد ناب» کانت نوشته آورده است. با این اوصاف فهرست رساله‌های ارسطو چنین است:
مقوله‌‎ها، در پیرامونِ گزارش، آناکاویک نخست (پیشین)، آناکاویک دوّم (سپسین)، جایگاه‌های بحث، در پیرامونِ ابطالهای سوفیستی.
البته باید توجه داشت وقتی وارد متنِ ارسطو می‌شویم چنین نیست که خواندن برساختۀ ادیب‌سلطانی ناممکن باشد، حتی می‌شود برخی از نمونه‌هایی را که به کار می‌بَرَد استفاده کرد.

دربارۀ منطق ارسطو
کهن‌ترین دست‌نوشته‌های کامل از اثرهای ارسطو از سده‌های دهم و نهم میلادی دورتر نمی‌رود. نخستین ویراست انتقادی از آثار ارسطو «متن کلاسیک بِکِر» است. پس از مجموعۀ بکر مجموعه‌های دیگری بیرون آمد، اما در مجموعۀ «متن‌های کلاسیک آکسفورد» نوشته‌های منطقی ارسطو با تصحیحِ انتقادی مجدد در آمده است.
رساله‌هایی که از آن ارسطوست همان شش عنوانی بود که در بالا آمد. سه مدخل یا رسالۀ دیگر به ارسطو منسوب است که ادیب‌سلطانی با استناد به اینکه از آن ارسطو نیست آن‌ها را نیاورده است. این سه رساله عبارت است از: تشنیک سخنوری، در پیرامون شعر (این دو در سنتِ فرهنگ اسلامی به ارسطو منسوب است) و ایساگوگه (ایساغوجی)، که از آنِ فرفریوس، شاگرد فلوطین، است.
      

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.