یادداشت Yasaman Tamjidi

        بعد از مدت‌ها نیل گیمن نخواندن ناکجا کتابی بود که توانست دلتنگی‌هایم را رفع کند. از اینکه تصمیم گرفتم همه‌ی کتاب‌های گیمن را پشت سر هم نخوانم و تعدادی از آن‌ها را برای آینده‌های پیش‌بینی نشده نگه دارم، خوشحالم. و ناکجا به نظرم همانقدر نیل گیمنی بود که باید می‌بود. نکته‌های ریز اول داستان به شدت به ادامه‌ی ماجرا ترغیبم کرد. چیزهایی مثل پسری که آنقدر حواس پرت است که کلیدهایش را پشت در جا می‌گذارد و دختری که جادویی دارد که می‌تواند درها را باز کند. بهترین ترکیب. ولی در ادامه ماجرای داستان پیچ‌های بزرگی می‌خورد و دروازه‌های دنیایی را باز می‌کند که بزرگ‌تر از جادوهای روزمره است. دنیایی است زیر لندنی که می‌شناسیم. گوشه‌های تاریکی که یک شهر دارد. تمام افکار، احساست، آدم‌ها و ایستگاه‌های متروی طرد شده آنجا هستند. مکان‌ها و آدم‌هایی که هر روز دیده می‌شوند اما آدم‌های دنیای بالا به آنها توجهی نمی‌کنند. و کاملا مشخص است کسی که این داستان را نوشته عاشق لندن بوده و تمام سوراخ سنبه‌های آن را می‌شناسد. به عنوان کسی که تا به حال لندن را از نزدیک ندیده می‌توانم حدس بزنم احتمالا بخش بزرگی از شوخی‌ها و استعاره‌های کتاب را متوجه نشدم. با این حال جزییات و قسمت‌های دوست‌داشتنی و جادویی  و ماجراجویانه‌ی رمان آنقدر زیاد است که لزوم شناخت دقیق لندن به حاشیه می‌رود.
در مورد شخصیت‌ها ریچارد، که شخصیت اصلیست توجهم را جلب کرد. به عنوان قهرمانی که یک آدم معمولی با نقاط ضعف خودش است. ریچارد هم ترسو است و هم به شدت عاشق زندگی کسل کننده‌ی خودش. اغفال کردنش هم کار راحتی است و بیشتر زن‌ها به نظرش زیبا هستند. بقیه‌ی افراد داستان هم برخلاف انتظار پیش می‌روند و روند تغییر شخصیتشان هر آینه نفس‌گیرتر می‌شود.
زنان داستان به شدت قوی هستند. در جایی از داستان سه زنی که همراه ریچارد آمده‌اند از پلی ترسناک عبور می‌کنند و ریچارد در حالی که تنها شده جرأت نمی‌کند به آن طرف پا بگذارد.
و فقط نیل گیمن است که می‌تواند در کتاب گورستان نام شخصیتش را nobody بگذارد و عجیب به نظر نرسد و در اینجا شخصیتی به نام Door داشته باشد و همچنان عجیب به نظر نرسد.
ترجمه نسبتا با دقت انجام شده، و تناسب بین door  و «در» در فارسی کمک کرده تا فضای عجیب نام‌گذاری داستان حفظ شود. با این حال قسمت‌هایی از داستان مشخصا سانسور دارد. در مجموع رمان ناکجا دقیقا همان چیزی است که برای تبدیل ملال روزهای معمولی و تکراری به روزهای ابری و خاکستری و ماجراجویانه لازم است.
      
1.5k

30

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.