یادداشت حسنا سادات نواب فر

        به نام خالق زیبا ترین داستان ها.
همه چیز از جایی شروع شد که معلم ادبیاتم گفت باید یکی از کتاب های مجموعه ی قصه های شاهنامه را بخوانیم.
درست بعد از امتحان عربی کتاب را گشودم.
از همان صفحات نخست، هیجان وجودم را در بر گرفت و قلب کوچکم را تپنده تر کرد.
 راجع به کیخسرو، مادرش فرنگیس یا پدرش سیاوش                      خواندم و به وجد آمدم.
نویسنده قلمی لطیف و پر از خلاقیت داشت.
مرا برد به سفری دور و دراز.
به سرزمینی پر از کاخ های زیبا و درخت های سر به فلک کشیده.
با رود هایی خروشان و زلال.
با آسمانی آبی و پر از ابر هایی که هر کدام داستانی برای خود دارند.
هرگز فکرش را نمی کردم با این کتاب، به چنین سفری بروم…


بی پایان.
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.