یادداشت احمدرضا حسینی نژاد

         یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب »
« کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است
کتاب شامل شعر بانوی اقیانوس و صد غزل عاشقانه از شاعری مشهور و محبوب در میان هنر دوستان ایرانی، برنده  جایزه نوبل ادبیات و نویسنده ای مردمی و وطن دوسته که  این اشعار رو برای همسر سوم و آخر خود به خط در آورده. کتاب پره از توصیفات بی بدیل، نغز، عاشقانه و طبیعت گرایانه ست که بنظرم می‌تونه به چشمان هر هنردوستی جالب و شیرین بیاد، در کنار اینکه بنظرم کتاب ساده ای نیست و می‌تونه برای کسانی که آشنایی به ادبیات و فرهنگ اسپانیولی ندارن سخت و پیچیده بیاد؛ مثل خود من. اما فکر می‌کنم با کمی صبر و شکیبایی میشه از شهد این اشعار نوشید و لذت برد. رنگ و بوی جغرافیا و فرهنگ مردم شیلی در این کتاب موج میزنه و کمتر غزلی توی کتاب هست که از این مهم بی نصیب مونده باشه. ترجمه کتاب هم عالیه با وجود اینکه معتقدم مترجم در بعضی موارد می‌تونست از سختی شعر بکاهه ولی شاید سعی کرده که به متن اصلی وفادار بمونه. در نهایت هم یکی از غزل های مورد علاقه خودم رو می‌ذارم به امید اینکه شوق خوندن این کتاب رو در شما ایجاد کنه. 

آن دَم که من بمیرم، دستان تو را بر چشمان خویش می‌خواهم:
نور و گندمِ دستانِ عاشقِ تو را می‌خواهم 
تا طراوت خویش را دیگر بار بر من گذر دهند:
می‌خواهم لطافتی را احساس کنم که سرنوشتم را تغییر داد.

می‌خواهم که تو زنده بمانی، آن دَم که تو را انتظار می‌کشم، خفته، 
می‌خواهم که گوش های تو هنوز بشنوند آوایِ باد را،
می‌خواهم تو عطرِ دریا را فرو بری که با هم عاشقانه دوست می‌داشتیم،
می‌خواهم گام زدن را ادامه دهی بر ماسه هایی که راه می‌رفتیم.

می‌خواهم آنچه را که دوست می‌دارم به زندگی ادامه دهد
و تو را که دوست می‌دارم و آواز می‌خوانم، فراتر از هر چیز، 
به شکفتن ادامه دهی، سرشار از شکوفه،

تا آن که تو به هر آنچه عشق من‌ات راهنمون شد فرا رسی،
تا آن که سایه ی من سفر کند بر گیسوان تو،
تا آن که هر چیزی دلیلِ آوازِ مرا دریابد.
شبِ ۸۹



      
2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.