یادداشت احمد کولی وندی
1401/11/24
3.5
4
توپ مرواری اثری است به بیان خود صادق هدایت "پر از اخ و تف". وی پیش از نگارش توپ مرواری در نامهای به حسن شهیدی در سال ۱۳۷۹ مینویسد: دلم (میخواهد) " یک چیز وقیح مسخره (بنویسم) که اخ و تف باشد به روی همه" که بعدها خیلیا که اون بالا بالاها نشستن نگن " فلانی خوب خر بود" ! و الحق و والانصاف هم که اثر چنین است. از متن نامه برمیآید که گویا هدایت حداقل در ابتدا قصد چاپ آن را نداشته و بیشتر میخواسته آن را در حلقه دوستان نگهدارد، اما نمیدانم که چه شده که چاپ شده. چون آنقدرها هم کار خوبی نیست که لیاقت نام صادق هدایت را در پشت جلدش داشته باشد. اثر سرگذشت توپی را در تهران روایت میکند که دور دنیا را گشته و به اینجا رسیده و پس از فتح الفتوح های فراوان حالا کارش به جایی رسیده که خاله شلختههای تهران از آن برای دختران ترشیدهشان حاجت میگیرند و بختشان را باز میکنند. در حقیقت داستان نقدی است بر پادشاهی شیعی ایران در دوران صفویه و قاجار. از آنجایی که همه صادق هدایت را به فردی ناسیونالیست میشناسیم و همواره ستایش فرهنگ و قدرت شاهان ایران را به خوبی میتوان در آثارش مشاهده کرد، گویا در این اثر موضع خود را مشخص کرده و میگوید فرهنگی که او میستاید فرهنگ ایران باستان و پیش از حمله اعراب است، نه آنچه این شاههای سیبیل گنده از خود بجای گذاشتهاند. دورانی که او بدان میبالد "قبل از زمانی است که خون پاک آریایی با خون عرب مخلوط شده و چرک و آلوده شود." بله درست خواندید، تا همین اندازه فاشیستی... در سرتاسر اثر هم هیچ خبری از دیدگاه های عمیق و استعارههای ناب صادق هدایت نیست پس خدای نکرده به این امید آن را نخوانید. بخوانید تا بخندید... حتی میتوان بخشهایی از آن را جدا کرد و در دورهمیهای دوستانه و یا در آخر کلاسهای ادبیات دانشگاه خواند. فقط همین!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.