یادداشت پیمان قیصری

هیاهوی زمان
        همین الان برید «والس شماره دو» ساخته‌ی دیمیتری شاستاکویچ رو گوش کنید و بعد بیاید بقیه‌ی این ریویو رو بخونید


بسیار زیبا و مشهور بود نه؟ خب کتاب هیاهوی زمان درباره‌ی زندگی دیمیتری شاستاکویچ خالق این اثر زیبا و چندین اثر عالی دیگه‌ست. آهنگسازی که در دوره‌ی استالین با اثر «اپرای لیدی مکبث ناحیه‌ی متسنسک» به شهرت فراوانی رسید و همین باعث دردسرش شد تا جایی که خود استالین نقدی بر اثرش نوشت

«بنابراین این تحلیل بی‌نام و نشان به قلم کسی که همان قدر با موسیقی آشنا بود که یک خوک با پرتقال، آکنده بود از برچسب های آشنا و تند و تیز… در متن سه عبارت وجود داشت که نیش پیکان را به سوی گمراهی تئوریکش نگرفته بود، مستقیم به شخص خودش اشاره داشت. (عیان است که آهنگساز هرگز به خود زحمت نداده که بفهمد مخاطبان موسیقی در شوروی از موسیقی چه خواسته‌ها و انتظاراتی دارند.) همین کافی بود تا عضویتش در اتحادیه آهنگسازان باطل شود. (خطر این جور گرایش‌ها در موسیقی شوروی روشن است.) همین بس بود تا دیگر نگذارند موسیقی بسازد و اجرا کند. و بلاخره (این بازی خطرناکِ مثلا نوآورانه ممکن است پایان بدی داشته باشد.) همین کافی بود تا جانش را بگیرند.»

در قسمت اول کتاب می‌بینیم که دیمیتری در پاگرد جلوی آسانسور می‌خوابه تا در صورت دستگیری جلوی عزیزان‌ش دستگیر نشه. اما این رابطه بین دیمیتری و حکومت بالا و پایین فراوان داره و این کتاب به خوبی ترس و وحشت عیان موجود در دوران استالین و همچنین دورویی و وحشت پنهان در دوران پسا استالین رو نشون میده. 

«در آن دوران دو عبارت وجود داشت، یکی سوالی و یکی خبری، که می‌توانست عرق جاری کند و باعث شود قوی‌ترین مردان توی شلوارشان برینند. جمله‌ی سوالی این بود (استالین می‌داند؟) و جمله‌ی خبری (استالین می‌داند.)»

نکته‌ی جالب اینکه این کتاب از نظر محتوا بسیار شبیه به کتاب امید علیه امید هست و من بدون هیچ شناختی از این کتاب، بلافاصله بعد اون کتاب این رو خوندم! برای خودم عجیب بود.

از متن کتاب:

«استبداد سالیان سال را صرف کشتن کشیشان و بستن کلیساها کرده بود. با این حال، اگر تبرک کشیش‌ها باعث می‌شد سربازها سرسختانه‌تر بجنگند، حاضر بود آن‌ها را به خاطر سودمندی موقتشان به صحنه بازگرداند. به همین ترتیب، اگر در زمان جنگ، مردم برای حفظ روحیه به موسیقی نیاز داشتند، آهنگسازها هم به کار گرفته می‌شدند»

«بله، موسیقی نامیراست، ولی افسوس که آهنگسازها نامیرا نیستند. می‌شود به‌راحتی ساکتشان کرد، و حتی راحت‌تر از آن، می‌شود آن‌ها را کشت.»


خب حالا برید سرچ کنید و بقیه‌ی آثارش رو گوش کنید.
      
50

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.