یادداشت نیکتا خرامان

چرا خوشبخت باشی، وقتی می تونی معمولی باشی؟
        جنت وینترسن بدون هیچ سانسور و ترسی از گذشته‌، تنهایی، عشق و  و  زندگی‌اش برایتان حرف می‌زند. همین بی‌پروایی او، مخاطب را به خودش و خودتان نزدیک می‌کند. 
او ادبیات را یکی از همدم‌های همیشگی‌اش در تنهایی می‌داند.
خلاصه؛ اگر شنیدن "زندگی‌ها" سرحا‌ل‌تون می‌آره برید به سمتش. :)
خط‌های زیادی تو کتاب کشیدم، اما یکی از عزیزترین‌ها:
" و آن شب ستاره‌های سرد با تکه‌پاره‌های ذهن درهم‌شکسته‌ام صورت‌های فلکی ساختند."
      
2

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.