یادداشت آرزو حسام
1403/12/9
چند شب پیش با این­که تنها نبودم ترس افتاده بود به جونم و نمی­تونستم بخوابم. خودم هم نمی­دونستم ترس از چی، ولی ترسیده بودم. گفتم یه کتاب کم­ حجم از کتاب­خونه بردارم و شروع کنم تا هم ترسم بریزه هم کم­کم خوابم ببره، و این مجموعه داستان رو انتخاب کردم. چشم­تون روز بد نبینه=)) داستان اول رو خوندم و وحشت کردم! گفتم شاید چون خودم از قبل ترسیده بودم داستان به­نظرم ترسناک اومده. داستان دوم رو خوندم و حتی بیش­تر وحشت کردم. کتاب رو بستم و اومدم این­جا اسمش رو سرچ کردم؛ و دیدم بله، تم مجموعه داستان وحشته. اون شب بیش­تر ادامه ندادم ولی شب بعد بقیه­ش رو خوندم و باید بگم نیمه­­ی اول کتاب به مراتب بهتر بود، اما در کل چسبید. اکثر داستان­ها فضای برفی و سرد داشتن ولی می­شه گفت همه­شون ترسناک بودن. توصیه می­کنم وقتی شب تنهایید برید سراغش=) ­خلاصه بعد از مدت­ها یه کتاب ایرانی خوب خوندم و من واقعا وقتی تو این آشفته بازار آثار ایرانی یه نویسنده­­­­ی خفن پیدا می­کنم خیلی خیلی خوش­حال می­شم. پیمان اسماعیلی طوری می­نویسه که قشنگ دقتش و این­که "پشت هر نوشته­ش کلی فکره" حس می­شه. اگه بخوام جداگانه به داستان­ها امتیاز بدم: میان حفره­های خالی: 4 مرض حیوان: 5 لحظات یازده­گانه­ی سلیمان: 5 مردگان: 3 یک هفته خواب کامل: 2 یک تکه شازده در تاریکی: 2 گرای پنجاه و پنج: 3 امتیاز کل: 3.5  
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.