یادداشت Yasesefid_135

Yasesefid_135

1402/10/3

صور
         
وقتی شروع به خواندنش کردم اصلا انتظار نداشتم سر از چنین ماجرا هایی در بیاورم. فکر می‌کردم صور داستانی است درباره فلسطین، چه می‌دانستم می‌خواهد دلم را هوایی کند و از بیت المقدس به اربعین و کربلا ببرد.
ابوخالد پیرمرد هشتاد و چند ساله حقوق دان فلسطینی ای، زندگی اش را صرف مبارزه حقوقی با اسرایل کرده است. پسرش خالد اما روش مبارزه پدرش را قبول ندارد او عاشق است عاشق بوی درخت زیتون، عاشق زندگی کردن. او می‌خواهد با باغ های زیتون با اشغالگران بجنگد. اما اسرائیلی از بوی زیتون بدش می‌آید.
اسرائیل تحمل دیدن زندگی را ندارد. خالد، همسر و فرزند کوچکش به جرم زندگی کردن کشته می‌شوند. 
حالا عیاض تنها یادگار خالد در بیمارستانی در بغداد بستری است. 
چه می‌شود که عیاض به جای دانشگاه پزشکی بغداد سر از بیمارستان در می‌آورد و چه طور پای ابوخالد از مسجد الاقصی به مشایه و حرم امام حسین می‌رسد ماجرا های عجیبی دارد. 
زیبایی داستان همین اتصال است. اصلا راه قدس مگر از کربلا نمی‌گذرد؟ 
داستان چفت و بست محکمی دارد توصیفات و جزئی نگری هایش دل خواننده را هوایی مسجدالاقصی و باغ های زیتون فلسطین و مشایه و کربلا و... می‌کند. 
لا به لای داستان به بهانه های مختلف از تاریخ فلسطین و عراق و اسلام گفته می‌شود. چه ظلم ها که در گوشه گوشه جهان در طول تاریخ به مسلمانان نشده است اما کو دیده عبرت بین؟ 
 صور یکی از بهترین و قوی ترین رمان هایی است که می‌توانید درباره فلسطین و اربعین بخونید.
      
4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.