یادداشت علیرضا شایان

        روند کتاب مثل داستان زندگی ارمیا است 
چند فصل اول پر از احساس است و نشانه 
ولی بعد از برگشت او داستان دچار خمودگی می‌شود. دیگر از آن شور و حرارت خبری نیست 
زندگی ارمیا هم همین گونه است
ولی در چند فصل آخر دوباره همان حرارت برمی‌گردد.
حرارتی که ارمیا هم آن را حس میکند

پ.ن: این نفحات برای کسی است که این کتاب را فراتر از مشتی واژگان بهم پیوسته درک کند
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.