یادداشت سید حسن عمادی
1403/12/21
"تو شناسنامهی ما را نوشتی و ما به بهانهی تدوین مرامنامهی تو یادواره برگزار میکنیم..." فاطمه صدیقی (از همین مجموعه) دیشب بیخوابیِ قبل خواب را سپردم به کتابی که از مدتی پیش نشان کرده بودم: «مجموعه شعر شرح صدر». و خیلی زود دیدم ایول! این همان کتاب بدی است که دنبالش بودم.* همین شد که ۶۰ صفحه را همان موقع و صد صفحهی باقیمانده را هم امروز خواندم، یکی از بهترین رکوردهای سرعتیام. دستاندرکاران محترم این مجموعه زحمت زیادی صرف برگزاری دو دوره مسابقهی شعر با موضوع امام موسی صدر کردهاند که حاصل آن شده اشعاری از ۷۸ شاعر ایرانی و غیرایرانی. تلاش بزرگ و ستودنیای است؛ سعیهم مشکور. حسرت من هم از این است که با وجود این زحمات، شاید فقط ۲۰ شعر از این نزدیک به ۱۰۰ شعر، درخور نام امام موسای عزیز باشد. (یعنی یک از پنج ستاره) این مجموعه -که کاش «گزیده» یا گزیدهتر بود- حدود ۱۰ شعر ضعیف دارد، چند شبهزندگینامه و بسیاری شعر کارتپستالی! شعرهایی که برای آفریده شدنش داشتن یک کلیدواژه کافی است، درست مثل کارت پستال. «صدای رسای شیعیان بود آن مرد» «به لبنان درس عشق آموختی، چون امّتی واحد» «بر این/ کرانههای نشسته در شفق/ بخوان/ تو از آیههای سورهی فلق» بقیهی کارْت را با شمع و گل و پروانه و اکلیل هم میشود پر کرد. «شعر حال و هوای باران داشت» «داشتم میگفتم از قدقامتِ قدّش که تصویرِ قیامت بود» «شبِ تو پُر شده بود از تبِ شهید شدن و سرنوشت تو این بود؛ روسپید شدن» و مثل کارتِ «در کویر قلبم تو تکدرختی» که برای صد دوست میفرستند، فراغنامههایش را میتوان برای هر محبوب گمگشتهای خواند. آنهایی که با کلیدواژهی لبنان است را هم با یکی دو بیت کم و بیش میتوان به کنگرههای شعر سید نصرالله و سید صفیالدین و علمای جبل عامل و حتی دکتر چمران فرستاد. در همین مجموعه، هرگاه شاعر از کلیدواژهها عبور کند، به شخصیت امام موسی صدر پیوسته و این پیوند را روایت کرده باشد، سخنش لاجرم بر دل نشسته است. در این نکته، شعر بانوان شاعر چند سر و گردن بالاتر از آقایان است و بیش از ۶۰ درصد اشعار خانمها قابل توجه است. از نظر زبان شعر نیز با اینکه در کتاب گاهگاه لغزشهایی دیده میشود، شعر شاعران غیرایرانی -تقریباً بلااستثنا- زبان استواری دارد. شاعرانی از تاجیکستان، افغانستان (۳ شاعر)، پاکستان، هندوستان (۳ شاعر) و روسیه (۲ شاعر). شاهد این دو نکتهی آخر شاهبیتی است از مثنوی خانم آنا برزینا از روسیه: انداخت طیلسان، جای عبا به دوش او خورد بستنی، با بستنیفروش بیتی که با ۱۰-۱۲ کلمه -به تعبیر خانم فاطمه صدیقی- یک مرامنامه تدوین میکند. مرامنامهای دیگر را در غزل زیبای احمد شهریار از پاکستان میبینیم: تا ابد در ستیزی، با فراعین عصرت ای عصای کلامت، ناجی ناتوانها و مطلع درخشان غزل دیگر او که زبان حال همهی دلبستگان آن یار سفرکرده است: «نکند... آه! گفتنش سخت است!» میهراسد از آن نمیپرسد اینکه خورشید را کجا گم کرد، کسی از آسمان نمیپرسد * دیدم بهانه جور است، عمداً پیازداغ قضیه را زیاد کردم که بغضی تلنبار شده را فریاد کنم. وگرنه بغض و کینهای از جناب محمدجواد آسمان، گردآورندهی محترم مجموعه در کار نبوده. اتفاقاً منظومهی «حکایت آن مرد که به دریا بازگشت» ایشان بسیار درخشان و تأثیرگذار و به جرئت کاملترین شعر مجموعه است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.