یادداشت محدثه حسنی

محدثه حسنی

محدثه حسنی

3 روز پیش

        سلام و نور
پسرک رو به مادر گفت:(( احساس میکنم زندگی ملال اوره زندگیی که همش باید کار کنی کار کنی کار کنی)) مادر پاسخ داد:(( ایمانت ضعیفه))  پسرک پرسید:(( چه ربطی داره آخه؟)) مادر جواب داد:(( انسان تک بعدی نیست یک بعد مادی داره یک بعد معنوی، وقتی نگاهت مادی باشه آره خسته کننده است صبح تا شب کار کنی کار کنی کار کنی که چی؟؟ ولی وقتی معنا رو کنارش میذاری ، عشق رو واردش میکنی دیگه ملال آور نیست وقتی بدونی برای هدفی داری کار میکنی، وقتی بدونی  برای زندگی پایانی نیست و فقط رفتن از یک بعد به بعد دیگه اس، وقتی بدونی تحمل رنج کار کردن، عشق دادن و عشق گرفتن برای آماده شدنمون  و رشدمون برای رفتن به بعد بعدی لازمه  دیگه ملال آور نیست .)) یکم فکر کرد گفت:(( اخه تفریح این وسط چی میشه؟)) مادر گفت:(( این بستگی به شخصیت و  انتخاب و برنامه ریزی خودت داره )) 
راستش  دوباره خوندن این کتاب بهم کمک کرد بهتر از قبل شخصیتها رو درک کنم . شخصیتهای کتاب من رو یاد خیلی از دهه پنجاهیا و دهه شصتیا انداخت. اونها که معتقدن نسل سوخته ان. چرا؟ چون یا با اجبار تو یک راهی پا گذاشتن و یا گزینه های انتخابی زیادی نداشتن و از بین اون چندتاییم که انتخاب کردن خیلی باب میلشون نبوده یا رفتن جلوترو دیدن ای بابا اشتباه کردن و انقدر قدرت ریسکشون بالا نبوده تا تغییرش بدن برعکس نسلهای بعدیشون . اینه که هیچوقت حس رضایت ندارن . اما میدونید چیه به نظرم آن شرلی به هممون نشون داد میتونید تو سخت ترین شرایط باشید ولی حال دلتون خوب باشه، در واقع نشون داد حال خوب دل به شرایط مکانی و زمانی وابسته نیست حتی به آدمهای دور و برتم وابسته نیست فقط و فقط و فقط به خودت مربوطه، اینکه انتخابت خوشحال بودن و راضی بودن باشه  یا ناراضی بودن و غر زدن برای همه چیز .
از آقای چخوف ممنونم که این طور بی پرده درونیات انسان بدون معنا رو به ما نشون داده. یادمون باشه معنا (ایمان و باور  به حقایق ) زندگی انسان رو قطعا متحول میکنه و اجازه نمیده انسان درگیر ملال و رنج لایتناهی بشه.
      
90

13

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.