یادداشت سَمی
1404/4/8
صبح زود بیدار شدن، رفتن پشت پنجره و ساعتها چشم دوختم به منظره و تماشای تکهی کوچکی از دریای نمایان از میان آپارتمانها، شمردن کشتیها، شمردن تانکها... گاه میتوانم از پشت این پنجره، برای چند ثانیه، طلوع و غروب خورشید را ببینم. حتی اگر دیگران فکر کنند ساعتها گذشته است، زندگی جاری در عالم جن و پری، زندگی خاص من که کسی به آن راه ندارد و برای خودم هم ناشناخته است، مثل یک گربهی بازیگوش است. معلوم نیست کی کجا باشد. لذت بردن از تمام زندگی هنر است، گاه عاقلانه و گاه دیوانهوار... . به نظرم روایتگری نویسنده عالی بود. شاید از ابتدا روند داستان کمی لو رفته بود ولی سبک نوشتاری نویسنده و تحلیل شخصیتها و روانپریشی آنها برای خواننده جذاب خواهد بود. این کتاب داستان افرادی است که به نوعی جنزده شدهاند و پزشکی که خودش چندان اوضاع روحی درستی ندارد آنها را در آپارتمانی جمع میکند. آپارتمان پنج سویم، چرا پنج؟ چون تعداد واحدهایش پنج تاست، دقیقا به همان اندازه که دکتر نیاز داشته.... خلاقیت نویسنده رو خیلی دوست داشتم ولی خوندن پشت سرهم فصلها یکم برام آزاردهنده بود و احساس میکنم خیلی ازم انرژی میگرفت. نویسنده چون در اکثر شهرهای ترکیه زندگی کرده، به خوبی با باورهای مردمی، اسطورهها، خرافات و فرهنگ عامه آشنا بوده و همین کمک بسیار بزرگی برای خلق چنین اثری محسوب میشود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.