یادداشت ریحانه ایزدی
1403/9/2
شب های بی ستاره داستان دختری به نام ستاره است که در قم، با دو خواهر و پدر و مادرش زندگی می کند اما جنگ و حواشی آن، زندگی این خانواده را دستخوش تغییر می کند. این اثر را می توان به نوعی، روایت تأثیرات جنگ بر زندیگ و روحیات یک دختر دانست و محور قوی تری که در داستان شکل گرفته است، مسئلۀ بلوغ و مشکلات ناشی از آن است. کتاب با هشت فصل در ۱۵۸ صفحه بهقلم مرضیه نفری به رشته تحریر درآمده است. این کتاب از انتشارات شهرستان ادب منتشر و در سال ۱۴۰۰ به چاپ سوم رسیده است. در مراسمی حضور داشتم و نویسنده کتاب را دیدم. همراه ایشان یعنی استاد مریم مطهری راد، این کتاب را به من معرفی کرد و گفت بهترین کتاب مرضیه نفری عزیز است. کتاب خاطرات دهه شصت را برایم که آن موقع از سارای قصه هم کوچکتر بودم زنده کرد. خواهرانم را با خواهران ستاره فهمیدم و خاطراتم برایم زنده شد. مرضیه نفری در تاریخ ۲۶ خرداد سال ۵۹ در شهر قم متولد شد و هم اکنون نیز ساکن شهر قم است. نخستین کتاب وی با عنوان «شاید عشق باشد شاید عادت» که مجموعهای از داستانهای کوتاه وی را شامل میشود، سال۹۲ منتشر شد و کتاب «شبهای بیستاره» هم نخستین رمان او محسوب میشود. در بخشی از کتاب آمده است: ” دلم میخواست لاک بزنم اما میترسیدم. آن دفعه که توی عروسی خالهزهرا زده بودم پاک نمیشد. اینقدر قند به ناخنهایم کشیده بودم که همهاش خط افتاده بود؛ اما خب قشنگ شده بود. مامان گفته بود این آتوآشغالها به درد نمیخورند، بیا حنا بزنم. حنا زده بود به همه انگشتهایم و کف دستم؛ اما به قشنگی لاک نبود. بوی لاک را دوست داشتم. از بوی حنا بدم میآمد، بوی زینت خانم را میداد؛ بوی همه پیرزنهای غرغرو را.” این کتاب را به نوجوانان عشق کتاب و بزرگسالان نوجوان مانده مثل خودم توصیه میکنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.