یادداشت هانیه

هانیه

هانیه

1403/6/25

        شیطان کوچکی که رد پایش را در آثار زیادی می توان یافت. 
پردوناف که در رویای رسیدن به مقام بازرس از طریق ازدواج با یکی از آشنایان شاهزاده به نام واروارا است، برای رسیدن به این موقعیت، اخلاقیات را زیر پا می گذارد و به هر خواسته ای تن می دهد، غافل از اینکه تمام این وعده ها دسیسه ی واروارا بوده تا بتواند با او ازوداج کند. پردوناف معلمی با شخصیت سادیستی که از عذاب دادن دانش آموزان خود لذت می برد، گمان می کند که همه افکار شومی نسبت به او داشته و قصد نابودی او را دارند و خود را لایق بالاترین جایگاه ها حتی به قیمت له کردن اطرافیانش می داند. این اثر هجویه ای از جامعه قرن نوزدهم روسیه است که تناقضات آدمی را به بهترین شکل به تصویر کشیده و به نوعی بهترین رمان روسی مکتب سمبولیسم است.
برای من تا حد زیادی شبیه به شیاطین داستایفسکی بود، همان رذالت ها، دسیسه ها، فسادها و... اما نمی توانم یکی بدانمشان. چرا که شیطان می تواند به شکل های متفاوتی ظاهر شود!
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.