یادداشت نعیمک
1403/12/25
وقتی که بازار کتابهای کودک با آمدن طوطی و پرتقال و هوپا و نشرهای دیگر کمکم داغ شد کتابهای باحالی هم وارد بازار شدند اما به دلیل گرانی آنهایی که الگوهای چاپی داشتند (مثل کتابهای پاپآپ) از رونق افتادند. اما نوع دیگری از کتابها هم بود که حالا کمترهستند اما واقعاً باحال بودند و بهشان کتابهای تعاملی میگویند. کتابهای تعاملی از ما یک چیزی میخواهند و باید یک کاری بکنیم و اینجا هم همین ماجرا برقرار است. پس کِی میرسیم دربارۀ حوصله سررفتن است و خب، برای اینکه خود یک کتاب حوصلهسر نباشد قصه خیلی مهم است. چیزی که این کتاب هم دارد و واقعاً وارد یک ماجرای باحال میشویم که «کِی میرسیم» و خفت خان/ خوان رستم را طی میکنیم و خیلی خوش میگذرد. تصویرگری کتاب بسیار پویا و جذاب و انرژیک است اما حیف! حیف که چاپ کتاب خوب نیست و رنگها به درستی چاپ نشدند و این تنها به این دلیل است که کپیرایت نداریم و کتاب از روی نسخۀ اسکنشده پرینت گرفته میشود و اصطلاحاً شارپ نیست و برای کتابی شبیه این که تصویر مهمتر از متن است آفت است آقا! آفت. اما به جز قصه بد نمیشود خود کتاب هم حوصلهسربرنباشد. این یعنی چی؟ مثلاً کتاب را بچرخانیم و برای خواندش دور خودمان بچرخیم. اینجا خود کتاب شبیه یک وسیله است که برای خواندن قصه باید ازش استفاده کنیم و فقط ورق نمیزنیم. یک تجربۀ باحال که فقط و فقط با کتاب کاغذی پیش میرود و حس اینکه دارد «یک اتفاقاتی میافتد.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.