یادداشت Amin mousavi
1404/5/18
مزرعه حیوانات، با ظاهر ساده و داستانی که شاید اول به نظر یه قصه کودکانه بیاد، در واقع یکی از تلخترین و دقیقترین نقدهای تاریخ بشر به قدرت، فساد و خیانت به آرمانهاست. جورج اورول نه فقط یه داستاننویس، بلکه یه تحلیلگر عمیق جامعه و سیاست بود، و این کتابش مثل یه آینهی شکسته است که هر تکهاش بخشی از واقعیت تلخ دنیای ما رو بازتاب میده. داستان حیواناتی که علیه انسانها قیام میکنن و مزرعه رو تصاحب میکنن، نشون میده که چطور آرمانهای آزادی و برابری چطور با گذشت زمان به دست خود انقلابیون، یعنی همان حیواناتی که به دنبال عدالت بودند، به نفرت، سرکوب و فساد تبدیل میشه. اون شعار شیرینِ «همه حیوانات برابرند» کمکم به «اما بعضی حیوانات برابرترند» تغییر پیدا میکنه و این، خلاصهی همه خیانتها و تناقضات سیاسی در طول تاریخ بشریه. این کتاب به من یادآوری کرد که قدرت، مثل یه ویروس خطرناک، میتونه حتی پاکترین نیات رو آلوده کنه. فساد، وقتی پنهان در لایههای زیبا و پرطمطراق شعارها باشه، حتی خطرناکتر میشه. اورول با طنزی تلخ و نثری ساده اما دقیق، نشون میده که ما انسانها چقدر میتونیم سادهلوح باشیم وقتی فقط به حرفها گوش میدیم و عمق واقعیت رو نمیبینیم. مزرعه حیوانات، برای من، یه هشدار بود؛ هشدار به اینکه نباید اجازه بدیم حتی بهترین ایدهها و آرمانها، به وسیلهی طمع و جاهطلبی از مسیر اصلیشون منحرف بشن. این کتاب مثل یه زنگ خطره که باید همیشه گوش به زنگ باشیم، چون تاریخ پر از تکرار همون اشتباهاته. و در نهایت، این داستان به من یادآوری کرد که آزادی و عدالت، هیچوقت تضمین شده نیستن؛ باید برای حفظشون بایستیم، سوال کنیم، و هرگز از مواجهه با حقیقت فرار نکنیم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.