یادداشت اژدهای کتاب

نفرین دفراش
اون زمانی
        اون زمانی که خامتر از الانم بودم و خیال می‌کردم می‌شه با کلاس رفتن نویسنده شد(آره، همینقدر خنگول بودم.) یه مربی داشتیم که می‌گفت نویسنده‌‌ها دو دسته‌ن. شخصیت‌پرداز‌ها و روایتگرها. این وسط نویسنده‌ی اصیل اونیه که شخصیت‌پردازی رو وسیله می‌کنه برای روایت، نه برعکس. و این همون اتفاقیه که توی این مجموعه میفته.
من همینجا اجازه می‌خوام برای بار هزارم برای ماندانا توسی و شاهزاده پارت‌نژاد بمیرم.😿

 درونمایه‌ی این جلد تنهایی و گذر زمانه و یه بار دیگه مثل جلد یک با کلیف‌هنگر تموم می‌شه. یکی از نقاط قوت لج‌درآر دشت پارسوا همین پا در هوا موندن آدم ته بعضی از جلداشه. یعنی قشنگ مثل اینه که نویسنده با یه آجر می‌کوبه تو سرت و گیج و ویج رهات می‌کنه تا جلد بعد.😫
تو این جلد یه شخصیت جذاب جدید و کلیدی هم به داستان اضافه می‌شه. هامین وانیتن، که از سمت مادری به ایرلند می‌رسه و از سمت پدری به هرات. (بعدا ریویوم رو تکمیل‌تر می‌کنم. الان بدجوری خوابم میاد.💋) 

فن‌آرت از کانال parsuaplain / تلگرام
      
3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.