یادداشت -Sora

-Sora

-Sora

1403/12/24

        این کتاب پر بود از تناقضاتی که یه روح خسته دائم بینشون در رفت و آمده
این دختر عاشق زیبایی های طبیعت بود اما درونش اونقدر پژمرده شده بود که اجازه لذت بردن برای طولانی مدت رو بهش نمیداد..
به علاوه این کتاب خیلی خیلی قشنگ توی ۸۰ صفحه نشون داد که نقش پدر و مادر توی زندگی چقدر بااهمیته. دختر از وقتی که پدرش رفت (حدس میزنم توی جنگ کشته شده باشه) تمام زندگی دختر و مادرش به عهده خودشون افتاد و این باعث شد مامانش نتونه محبت زیادی به دختر بکنه، از طرفی دختر بخاطر مامانش احساس عذاب وجدان داره
شخصیت اصلی اسم نداره و این باعث میشه آدم اون حس بحران هویت و احساس گمشدگی رو به خوبی احساس کنه..
چیزی که من احساس میکنم این بود: پوچی که اون دختر داشت اول بخاطر کمبود محبت بود. دوم بخاطر نداشتن اون میزان احساس امنیتی که یه دختر نیاز داره داشته باشه،
یه نکته جاابش این بود که بخشی از کتاب میاد میگه چجوری زنایی که قبل از من بودن با اونهمه مشکلی که داشتن انرژی زنانه شون رو حفظ کردن و من الان نمیتونم..
انگار همه چیز رو میخواد خودش تکی حل کنه و چون نمیتونه فکر میکنه مشکل خودشه، دقیقا مشکلی که واسه لیزابتا پروکوفیونا توی ابله پیش اومده بود.
خلاصه که کتابش واقعا قشنگ بود..
      
17

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.