یادداشت
1403/6/15
این کتاب با اینکه اسمای خیلی زیادی داشت اصلا برام خسته کننده نبود. ترجمه اش خیلی خوب بود و داستان کشش خیلی زیادی داشت. گرچه رابطه جنیوری بد پدرش خیلی دوست نداشتم😅 در عمارتی که پر از گنجینه های نایاب و عجیب و غریبه.دختری به اسم جنیوری به سرپرستی آقای لاک زندگی میکرد. جنیوری تفاوت کمی بین خودش و گنجینه های آقای لاک حس میکرد. پدرش برای آقای لاک کار میکرد وظیفه اش این بود که تمام اشیای قدیمی و عجیب و غریب برای آقای لاک پیدا کنه و به عمارت بیاره. تو عمارت با پسر خوار وبار فروشی دوست بود به نام ساموئل که روزای تنهاییش با وجود ساموئل و کتابایی که یواشکی براش میاورد خیلی بهتر می گذشت. کم کم با اومدن پرستار جدیدش جین و بزرگ شدنش بیشتر و بیشتر در دنیای کتاباش غرق میشد. تا اینکه روزي یک کتاب راجب دنیاهای مختلف با رایحه های گوناگون پیدا میکنه. و میفهمه که پدرش ناپدید شده. با گم شدن پدرش درگیر ماجراجویی میشه. ماجراجویی که با گذشته پدر و مادرش،سرگذشت آقای لاک و زندگی گذشته خودش گره خورده.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.