یادداشت
1402/12/29
3.7
121
▪️فیدیبو دربارهاش میگه: سه شنبه ها با موری را میتوان هم یک زندگینامه و هم یک رمان فلسفی دانست. موری شوارتز، حدود ۱۶ سال پیش در دانشگاه براندیس استاد آقای میچ آلبوم بوده. موری حالا داره با بیماری ALS دست و پنجه نرم میکنه و وقتی میچ از این قضیه باخبر میشه، تصمیم میگیره با استادش ملاقات کنه. کتاب، ملاقات استاد و شاگرد رو در چهارده سهشنبهی آخر زندگی موری روایت میکنه . هر سهشنبه به موضوعی خاص پرداخته میشه و موری مطالب رو قشنگ و عمیق بیان میکنه که خواننده رو به فکر فرو میبره. متن کتاب روان و خوب نوشته شده و میتونه خواننده رو با خودش همراه کنه. ▪️نظر شخصیم خیلی زیاد دوستش داشتم. از اون کتابهایی بود که دلم نمیاومد تمومش کنم. موری شخصیتی بود که در طول کتاب با اشتیاق حرفاشو دریافت کردم. دیدگاهش برام قابل تامل بود. ▪️نقل قول: «یک آموزگار بر ابدیت اثر میگذارد؛ و هرگز نمیتواند بگوید که نفوذش در کجا متوقف میشود.» هنری آدامز «اما وقتی موری را میدیدم، همه چیز را فراموش میکردم. در حضور او به خودم علاقهمندتر میشدم. حالا تلفن همراهم را برنمیداشتم.» «فرهنگ ما سببی نیست تا مردم حالشان خوب شود. باید به اندازه کافی قوی باشی که اگر تشخیص دادی فرهنگ به وظایفش عمل نمیکند، خریدار متاع آن نباشی. فرهنگی از آن خود ابداع کن.» متاع: جنس، کالا «+ آیا برایت از کشمکش اضداد حرف زدهام؟ _ کشمکش اضداد؟ + زندگی مجموعهای از فراز و نشیب هاست. دلت میخواهد کاری بکنی، اما مجبوری کار دیگری انجام دهی. از چیزی ناراحتی اما میدانی که نباید باشی، چیزهایی را امر مسلم میپنداری و این در حالی است که میدانی نباید چیزی را امر مسلم فرض کنی.» «موری گفت: درباره جمله روی سنگ قبرم تصمیم گرفتم. آموزگاری تا لحظه آخر.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.