یادداشت یک کاربر NULL

پس از مدت
        پس از مدت ها یادداشت نوشتم..
داستان این کتاب درمورد زندگی یک خواهر است که قسم خورده از انجام هیچ کاری برای برادرش دریغ نکنه . حالا چیشد که این قسم رو خورد؟ داخل این کتاب درمورد کارولین هرشلر (بر اساس واقعیته این کتاب و داستان از دید کارولین تعریف میشه)  خواهر فداکار میخونیم که برای به موفقیت رسیدن برادرش و اثبات یافته های برادرش هرکاری می‌کرد.
از بین خواهر و برادرهای کارولین ، او ویلیام را دوست داشت و با وجود اختلاف سنی بسیار بینشان بیشتر اوقات با او بود. تا اینکه ویلیام از پیش لینا (به کارولین لینا هم میگن) رفت . مدتی را لینا پيش مادرش که اورا عذاب میداد زندگی کرد و بالخره طاقت نیاورد و از برادرش درخواست کمک کرد ، درست زمانی که برادرش اورا با خودش برد قسم خورد که از انجام هیچ کاری  برای برادرش و تحمل  هر سختی دریغ نکند.
_
(جلد زیبای  زبان اصلی این کتاب++++)
کتاب قشنگ و ساده ای بود ، تلاش ها و کوشش هاشون و گذشته و زجر هایی که لینا توی خونه ی خودشون کشیده . این کتاب رو قطعا میتونستم توی مدت کمی تموم کنم ولی ناروتو رو شروع کردم  و جلومو گرفت. 
ای کاش درمورد برادر و خواهر هاشون توضیح بیشتری میداد درموردشون  کنجکاو بودم. 
ولی آخر این همه فداکاری چرا اینطوری شد؟ چرا وقتی برادرش میاد ابراز مالکیت میکنه ، خواهرش رو از زندگی  قبلی شون نجات داد ولی در عوض یه نوع زندگی دیگه رو  ازش گرفت ؛(البته اگه قول کارولین رو حساب نکنیم)  و  در پایان همه اینها خودش میتونست زندگی خودشو داشته باشه و ازدواج کنه ؟ این واقعا دردناک بود..

      
49

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.