یادداشت سهیل خرسند
1401/9/13
3.9
216
شبهای روشن به قلم فئودور داستایفسکی را با ترجمهی خانم هانیه چوپانی از انتشارات کولهپشتی خواندم. داستان در مورد مرد جوانیست که در تنهایی غرق شده و در محلهای دورافتاده در پترزبورگ ساکن است. او انقدر تنهاست که تنها رفقایش ساختمانهای شهر به شمار میآیند٬ از برقراری رابطهی دوستی ناتوان است٬ از زندگی دست کشیده و در تخیلات خود زندگی میکند تا اینکه شبی در خلوتِ شهر با دختری روبرو میشود که... از آنجایی که کل کتاب ۸۰صفحه است٬ به جزئیات داستان ورود نکردم چون خواندن آن وقت زیادی از خواننده نمیگیرد اما مختصری نوشتم که موضوع داستان را بدانید. من به شخصه یکی از علاقهمندانِ بیشمارِ قلمِ داستایفسکی هستم و قبلا با خواندن کتابهایش از جمله: قمارباز٬ جنایت و مکافات و برادران کارامازوف عاشق قلمِ او شدم و حتی از برادران کارامازوف تا مدتها به عنوان برترین کتابی که خواندهام یاد میکردم هرچند همین حالا هم از آن به عنوان دومین کتاب برتر یاد میکنم اما از آن دسته از دوستان هم نیستم که بخاطر نام نویسنده بیجهت ۵ستاره به این کتاب بدهم. موضوع داستان حقیقتا جذاب بود و فکر من را درگیر کرد اما هرچه ورق میزدم داستان با دیالوگهای خستهکننده٬ اغراق آمیز و باورنکردنی حوصلهام را سر میبرد به حدی که از دید من با توجه به نبوغی که از نویسنده سراغ دارم خودش نمیخواست داستان را اینگونه جلو ببرد و حتی اگر خود او امروز زنده بود و این کتاب را میخواند آن را پاره کرده و دور میانداخت. نهایتا برای امتیاز به ۵ستاره و ۴ستاره که اصلا فکر نکردم اما بخاطر موضوع داستان و فضاسازیهایی که انجام داده بود ۲ستاره را هم خیلی کم دیدم و تصمیم گرفتم ۳ستاره بهش بدم هرچند اگر امکانش بود را ۲.۵نمرهای عادلانهای برایش میدانستم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.