یادداشت خانه ادبیات نوجوان

        پترا پینیا می‌خواهد تا آخر عمر در زمین کنار مادربزرگش بماند و مانند او قصه‌گو باشد؛ اما به زودی ستاره‌ای به زمین برخورد و آن را نابود می‌کند. برای نجات بشریت قرار است فضاپیما‌هایی را به دنبال سیاره‌ای قابلِ زیستن بفرستند؛ اما تنها عده‌ی کمی از مردم اجازه‌ی این سفر چند صد ساله را دارند. پترا، برادرش و پدر و مادر او یکی از آن‌هایی هستند که قرار است چند صد سال در خواب به سر ببرند تا هنگام پیدا شدن سیاره‌ای زیست‌پذیر، آسایش را با دانش خود در آن‌جا بسازند. یک زندگی بهتر؛ اما به چه قیمتی؟

قرار است در حین خواب مصنوعیِ مسافران اطلاعاتی در خواب به آن‌ها آموخته شود. مادربزرگش بلیت یک‌طرفه‌ی این سفر فضایی را ندارد و پترا دلگرم این است که با قصه‌هایی که در خواب خواهد آموخت، بعد از صدها سال می‌تواند پیوند خود را با مادربزرگش حفظ کند؛ اما چه می‌شود اگر ناگهان بگویند تنها علومِ مهم و حیاتی آموخته خواهد شد و پترا مجبور است به جای قصه‌گویی متخصص زیست‌شناسی شود؟ مگر قصه برای بشریت ضروری نیست؟ این کتاب شاید بخش کوچکی از پاسخی بزرگ به این سوال باشد:«قصه‌ها چگونه ما را نجات می‌دهند؟»

داستان علی‌رغم هیجانی بودنِ ماجرایی که داشت، با آرامش روایت می‌شد. این مسأله برای من خوشایند بود؛ چون که در حین داستان متوجه‌ی عادتِ «با آرامش قصه گفتن» توسط پترا و مادربزرگش می‌شویم‌ و می‌بینیم که در برابر هیجان خواننده، همچنان صبورانه، بی‌عجله و باحوصله روایت می‌کنند. این که نویسنده هم مانند شخصیت‌های کتابش روایت می‌کرد برای من لذت‌بخش بود. انگار که پترا دارد برایم ماجرایش را تعریف می‌کند. 

سوالی در طول خواندن این کتاب برای من به وجود آمد که پاسخی برایش در کتاب پیدا نشد:«جمع از کجا به وجود آمده بود و دقیقا منشأ آن از چه بود؟» همچنین این برای من سوال بود که چرا نویسنده از ابتدا تا اواسط کتاب به مشکل بینایی پترا اشاره کرده بود؛ اما از آن پس بی‌خیال پرداختن به داستان با توجه به این مشکل شده بود؟

نویسنده به جز این دو نکته به نظر من دقیق و کافی به داستان پرداخته و در نهایت، پایانی نوشته که تاثیرگذار و رضایت‌بخش است.

نویسنده‌ی مرور: نرگس عرب خراسانی
      
30

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.