یادداشت Eunjin
1402/7/19
3.7
34
شاهزاده ایتالیا...اسم زیبایی است برایش نه؟ ادواردو همه چیز دارد. پدرش سناتور جیانی آنیلی است و مالک کارخانههای ماشینسازی فراری، مازراتی، فیات، لامبورگینی و چندین کارخانهی صنعتی، بانکهای خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامه لاستامپا و باشگاه فوتبال یوونتوس است و مادرش مارلا کاراچیلو، شاهزادهای یهودی. ادواردو تنها پسرشان است. او تنها وارث مال و اموال پدرش است. با این حال ادواردو گمشدهای دارد که در یکی از روزهای بیستسالگیاش آن را پیدا میکند. همانطور که در کتابخانه قدم میزند، کتابی را پیدا میکند که سرنوشتش را برای همیشه تغییر میدهد... داستان کتاب دو روایتگر دارد یکی گروهی مستندساز ایرانی که در راستای طرح گفتوگوی تمدنها و تهیه مستند از ادواردو آنیلی به ایتالیا میروند و دیگری دو خبرنگار ایتالیایی که بعد از مرگ مشکوک ادواردو به دنبال کشف حقیقتاند. اول ارتباط برقرار کردن با کتاب برایم سخت بود چون ماجرای گروه مستندساز را یکی از همراهان جمع با فعل مضارع نقل میکند و آن یکی از دید راوی روایت میشود با فعل ماضی! اما به محض اینکه ماجرای کتاب را متوجه شدم، برایم جذاب شد. وقتی هم که فهمیدم قصه مستندسازها واقعی است، خیلی ذوق کردم و مستندشان را دیدم! به نظر من بهتر است قبل از خواندن این کتاب اطلاعاتی راجع به شهید ادواردو آنیلی داشته باشید یا کتاب هایی که درباره زندگی شهید نوشته شدهاند را خوانده باشید و بعد شروع به خواندن این کتاب کنید. من چون از قبل شهید را میشناختم و کتاب "من ادواردو نیستم" را راجع به ایشان خوانده بودم، از این کتاب هم خوشم آمد و مشتاق به خواندنش شدم. در کل من از خواندنش لذت برم و از زندگی شهید درسهایی تازه گرفتم:)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.