یادداشت 0xdavid

0xdavid

0xdavid

دیروز

        
مودیانو یک انسان سرگشته و بی قرار رو توصیف می کنه در این داستان. انسانی که در تلاش برای یادآوری خاطراتشه و با وسواس قصد داره تک تک لحظات رو بعد از سالها به یاد بیاره. هم در گذشته آرامش نداشته و هم در زمان حال. 
پراکنده گویی در بیان خاطرات به یک کل منسجم متاسفانه تبدیل نمیشه و ما زیاد با شخصیت اصلی نمیتونیم همذات پنداری کنیم چون چیزی در موردش نمی دونیم. شغلش چیه خانواده ای داره پدرمادرش؟ 
تلاشی که می کنه تا خاطراتش رو به یاد بیاره چه فایده ای داره براش و چه کمکی بهش می کنه؟ به جز یک حس نوستالژیک انگیزه ای مطرح نمیشه. 
خود خاطرات و حوادث گذشته هم آنچنان توجه ما رو جلب نمی کنن و کمی هم تکراری هستن. هیچ کاراکتری در طول داستان اهمیت پیدا نمی کنه برای ما. 
به طور خلاصه چند برش از زندگی یه انسان بی قرار که به درجه بی تفاوتی میرسه.


      
370

17

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.