یادداشت امیرمحمد جعفرزاده

        چه بدانیم چه ندانیم، روزانه از ضرب‌المثل‌های زیادی استفاده می‌کنیم. ضرب‌المثل‌هایی که به کمک آن‌ها منظورمان را بهتر و شاید قشنگ‌تر به مخاطب می‌رسانیم. آقای محمد پورحلم به خوبی ضرب‌المثل‌های گیلکی را دسته بندی کرده و حقیقتاً جالب از آب درآمده است. نکته‌ی جذاب اینکه با بخشی از فرهنگ و تاریخ مردم گیلان در این کتاب آشنا می‌شوید. زبان گیلکی که غنی از طنز است، حیف است که فراموش شود. این پژوهش از این نظر پیچیده بود که زبان گیلکی بسیار گسترده و متنوع است و گاهی از شهری به شهر دیگر واژگان و حتی دستور زبانی متفاوت می‌شود. هرچه از شرق به غرب گیلان برویم، این تفاوت‌ها بیشتر خودشان را نشان می‌دهند.  امّا به گیلک‌زبان‌ها، تاریخ‌دوست‌ها و همه‌ی کسانی که به این موضوع علاقه دارند این کتاب را پیشنهاد  می‌کنم. 

نمونه‌‌ای از ضرب‌المثل‌ها:
💠عسل بوگؤفته هفتاد دردا شفایم؛ آب بوگؤفت چی چی؟ عسل بوگؤفت: تی بلا می سر! تا تو ایسایی من هیچ چی!

عسل گفت: شفای هفتاد دردم. آب گفت: چی چی؟ عسل گفت: فدای تو بشوم تا تو هستی من چیزی نیستم!

💠فوسنجن کودن.

فسنجان کردن (کنایه از تند و سریع تمام کردن کاری).

💠آدم نان نداره، ولی نام بداره.

آدم نان نداشته باشد، ولی نام داشته باشد.

💠خودا ترا قوت بده (دعا).

خدا به تو قوت بدهد.

💠آب غوره گیفتاندره.

دارد آب غوره می‌گیرد (گریه می‌کند).

💠عروس نوبؤستیم، عروسیا بیدئیم.

عروس نشدیم امّا عروسی را دیدیم (در فارسی: نخوردیم نون گندم دیدیم تو دست مردم).

💠مسکؤیه بیگیفته.

[رادیویش] مسکو را گرفته(کنایه از ناآگاهی و اظهارنظر بی‌مورد).
      
14

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.