یادداشت
1401/10/7
مریز آبروی سرازیر ما را به ما باز ده نان و انجیر ما را خدایا اگر دست بند تجمل نمی بست دست کمانگیر ما را کسی تا قیامت نمیکرد پیدا از آن گوشه ی کهکشان تیر ما را ولی خسته بودیم و یاران هم دل به نانی گرفتند شمشیر ما را . . . طلا را که مس کرد؟! دیگر ندانم چه خاصیتی بود اکسیر ما را **** این بی نظیر دوست داشتنی این شاهنامه ای خواندنی
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.