یادداشت dream.m
1404/4/22
شاید ایراد از منه که نمیتونم تصور کنم بشه با لحنی تا این حد شاعرانه؛ از خشونت، از فاجعه و از جنگ گفت. موضوع کتاب جذاب بود و یک نفس هم خوندمش. پایانش هم که پوووففف! اما چیزی که دوستش نداشتم لحن و زبان شخصیتها بود. چرا همه شخصیتها با یک لحن حرف میزدن؟ همه شاعر بودن ، از زن بیسواد روستایی تا دفترخانه دار و جلاد و ریش سفید روستا. انگار همشون یک نفرن. شخصیتها هم شبیه به هم بودن ،صاف بدون بعد. تمام مدت یاد کتاب " آخرین انار دنیا " بودم، انگار بختیار علی این نمایشنامه رو نوشته بود. اون کتاب هم درباره جنگه و همین شاعرانگی تصنعی و زیاده گویی هاش منو اذیت میکرد. چیزی هم که در مورد کتاب دوست داشتم این بود که قهرمان ماجرا زنه . درنهایت از خوندنش لذت هم بردم و میتونم پیشنهادش کنم . ریویووی محمد آقا برای این کتاب رو از بقیه کارشناسانه تر و رک تر دیدم . بنظرم اونم بخونید
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.