یادداشت

آخرین پرنده آزاد
        قبل از این هم بارها نوشته‌ام که نمی‌توانم کتاب‌هایی را که در کودکی خوانده و دوست داشته‌ام، با چشم «کارشناس» بخوانم و ارزیابی کنم.
وقتی این‌جا پیدایش کردم (داخل پرانتز: می‌شود یک نفر اسمش را درست کند؟ حتی در طاقچه هم اسمش غلط است که باید به پشتیبانی طاقچه پیام بدهم برای اصلاحش) چنان از خود بیخود شدم که نگو. همان دخترک هشت سالهٔ تنهای دلتنگ شدم که در یک زنگ تفریح پنجاه بار حیاط کوچک مدرسه را دور می‌زد و این کتاب یا «جمال‌الدین» را از حفظ برای خودش می‌خواند.
به چشم آن دخترک، حق این کتاب هزار ستاره است و من به نیابت از او پنج ستارهٔ ناقابل به سینهٔ این کتاب می‌چسبانم.

پی‌نوشت: مدتی است گودریدز اجازهٔ کامنت گذاشتن بهم نمی‌دهد! :| می‌فرماد برایت وریفیکیشن ایمیل فرستاده‌ایم و اگر دریافت نکرده‌ای برو و در تنظیمات درخواست بده که دوباره برایت بفرستیم. نفرستاده‌اند و من هم در تنظیمات آن‌جایی که باید درخواست ارسال دوباره ثبت کنم را نمی‌یابم.
خیلی ناراحت‌کننده و ذوق‌کورکُن است. :(
احتمالاً به خاطر استفاده از وی‌پی‌ان و تغییر مداوم سرور این کار را کرده‌اند. اگر راهی سراغ دارید لطفاً نشانم بدهید.
و کامنت‌های بی‌پاسخ مانده‌ای که گذاشته‌اید را هم بر من ببخشید.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.