یادداشت رعنا حشمتی

دلایلی برای زنده ماندن
        «از گفته هرچه تو را نکشد، تو را قوی‌تر می‌کند، حرف نمی‌زنم. نه. این گفته به‌سادگی درست نیست. آنچه شما را نکشد، اغلب شما را ضعیف‌تر می‌کند. آنچه شما را نکشد، برای بقیه روزهای عمر شما را لنگ می‌کند. آنچه شما را نکشد، باعث می‌شود از بیرون رفتن از خانه یا حتی اتاق خوابتان وحشت داشته باشید، و باعث می‌شود بلرزید یا چیزهایی بی‌معنی زمزمه کنید، یا سرتان را به شیشه پنجره‌ای تکیه بدهید و آرزو کنید می‌توانستید به دوران قبل از چیزی که شما را نکشته، برگردید.
نه.
اینجا بحث قدرت نیست. درهرحال، نه از آن نگاه‌های رواقی بدون فکر زیاد با جریانات همراهی کن. بیشتر به بزرگنمایی مربوط می‌شود. آن هشیار شدن. آن تغییر از بی‌روحی به شاعرانگی. می‌دانید، من قبل از سن بیست‌وچهارسالگی نمی‌دانستم مسائل چه حس بدی می‌توانند ایجاد کنند، اما این را هم نمی‌دانستم چقدر می‌توانند حس خوبی ایجاد کنند. آن پوسته شاید از شما حفاظت کند، اما درضمن مانع می‌شود آن چیزهای خوب را کاملاً حس کنید.»
«این فکر وجود دارد که شما یا برای گریز از خودتان می‌خوانید یا برای یافتن خودتان. من واقعاً فرقی بین این دو نمی‌بینم. ما خودمان را در روند گریختن پیدا می‌کنیم.»
      
1

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.