یادداشت آرش زمانی
1404/2/23
اولین کتابی است که از نادر ابراهیمی خواندم و از نثر روان و طنز شیرینی که دارد لذت بردم. به نظرم ارزش یک بار خواندن را دارد. با اینکه روایت صادقانهی نویسنده را دوست داشتم اما نمیتوانم ردّ پای عقاید سنّتی و پوسیده و نگاه حق به جانب و ریاکارانهاش را نادیده بگیرم. تقریباً در تمام طول کتاب، ابنمشغله در حال شکایت و خرده گرفتن از مردمان دروغگو و شیّادی است که سر راهش قرار گرفتهاند و صحبت از دگرگونی اخلاقی و برگشتن به زندگی «ایرانیهای قدیم» (هرچیزی که هست!) میکند. اما وقتی که خودش مکرّراً با شیّادی و دروغگویی برای بدست آوردن مشاغلی که تخصّصش را ندارد اقدام میکند، رفتارش کاملاً موجّه و قابل قبول است! تزویر نویسنده جایی به اوج میرسد که وقتی صاحبکار سابقش غیر مستقیم و به طعنه به کلاهبرداری و کلّاشی او و دوستش اشاره میکند، بهش بر میخورد و خود را کاملاً تافتهی جدا بافته و منزّه و مبرّی از این اتهامات میداند! سادگی نوشتار و نثر روان نویسنده یکجورهایی من را به یاد نوشتههای جلال آلاحمد انداخت؛ با وجود اینکه قطعههای از متن واقعاً زیبا و تأمل برانگیز هستند، اما عمدهی مضامینی که مطرح میکند، مثل مدح کلّه شقی، کوبیدن سازش و روشنفکری و موارد دیگر از این قبیل هم، مشابه نوشتههای آلاحمد به همان اندازه مهمل و بی پایه و اساس و متحجرانه است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.