یادداشت آریانا سلطانی

        .
"به همان گونه که تفاوت ذهنیت ها توجیه کننده تفاوت برداشت های این یا آن کس از یک اثر هنری واحد است و تفاوت عواطف توجیه آن که چرا امکان ندارد بتوانی کسی را که دوستت ندارد قانع کنی، تفاوت خصلت ها و نیز ویژگی های خصلت هم هست که به نوبه خود انگیزه اعمال فرد میشود.
سپس،دیگر به این توجیه فکر نمی‌کردم و با خود میگفتم که در زندگی پی بردن به حقیقت چه دشوار است."

گریخته
مجلد ششم رمان در جستجوی زمان از دست رفته
اثر مارسل پروست

در این سفری که همراه با روایتگر داستان به سیر و سلوک جهان، او را در این شش جلد همراهی کرده ام، هیچ بخشی به شاعرانگی و زیبایی بخش ششم، چشمان ما را به عنوان همسفر نویسنده در این مسیر باز نمیکند.
در سراسر مجلد های پیشین ما تنها میتوانستیم تنها ناظران زندگی و جهان و ادراک او از جهان باشیم، اما در این مسیر زمانی که به گریخته میرسیم و تمامی تمناهای بی سرانجام راوی را در این جهان پر از مسئله و تاریک میبینم که فقط رنج از ناتوانی را تحمیل میکردند، حال میتوانیم کمی به فکر فرو رویم.
در این جهان که پیدایش گوناگون مسائل آن میتواند هر شخصی را رو به سوی گم شدن معنا های زندگی بکشاند، راوی از دریچه های دیگری رو به سوی 'شناخت' حقایق میبرد.
با حوادث و ضربه ها، اما او به جای گریه و زاری و شکایت از بی رحمی زندگی سعی در شناخت میبرد و روشنایی ای هرچند اندک را به سیاهی های جهان میتاباند.

خواندن این اثر تا کنون تنها سفری مشاهده محور بود اما از این مکان به بعد، داستان به سمت و سوی شناختی ژرفت تر از زندگی میرود که تنها با سیر و سلوک خواننده در گذری که آن سیاحت برایش داشت میتواند شاعرانگی آن را(صفحه 334) درک کند.
شاعرانگی همراه با شوق شناخت و اندوهی همراه با لبخند نسبت به گذشته یکایک ما.