یادداشت NSTRN.M
1404/2/26
شینگین در خانهاش در ماه زندگی آرامی را با مادرش میگذراند. او نمیداند که امپراتور افلاک، مادرش – الههی ماه – را به خاطر دزدیدن اکسیر جاودانگی زندانی کرده، اما وقتی بهطور اتفاقی از جادویش استفاده میکند و وجودش فاش میشود، چارهای ندارد جز اینکه خانهاش را ترک کند. شینگین ترسیده و تنها وارد امپراتوری افلاک میشود که سرزمین ناشناخته و پر از راز و شگفتیست. کتاب به پایان رسید . اول از همه قصد ندارم این کتاب و ماجراهاش رو با بقیه کتاب ها مقایسه کنم . و از طرفی نمیخوام نظر اغراق آمیزی راجع بهش بدم .. من کتاب رو به صورت صوتی گوش دادم و قطعا نحوه خوانش ، شرایط روحیم و حتی توانایی تنظیم کردن سرعت پخش محتوا بی تاثیر نبوده بر نظرم . در نهایت داستان دوست داشتنی ای بود . کاملا همراه شده بودم با مسیر داستان موضوع ، محتوا و قلم نویسنده حس دوست داشتنی و ارامش بخشی داشت برام و تصور ماجرا ها و نبرد ها برام لذت بخش بود .. حتی برای من که توصیفات اضافه معمولا آزارم میده توصیفات و فضای داستان زیبا و قابل تحمل بود . در اینکه میشه فانتزی های قوی تر با داستان های ده برابر جالب تر خوند شکی نیست .. اما در نهایت بسته به سلایق خوندنش خالی از لطف نیست . اگر به این سبک از فانتزی ها که آمیخته با افسانه های شرقی هستند علاقه دارید، نگاهی بهش بندازید .✨️
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.