یادداشت Zahra poorali
1404/7/1 - 20:28
داستان با این ماجرا شروع میشه یک مرد رو تخت بیمارستانه و هیچی یادش نمیاد از صحبت دوست و پرستار ها میفهمه تصادف کرده و اون یک کارگاه پلیسه در ادامه این مرد درگیر یه پرونده بسیار سخت بدون ذره ای سرنخ میشه و همینطور که میخواد این پرونده رو حل کنه دنبال اینکه گذشتش رو یادش بیاد و خودش و بشناسه و در عین حال کسی پی نبره که حافظش رو از دست داده خیلی خوب بود کشش زیاااااادی داشت با اینکه طولانیه نسبتا برای یه رمان پلیسی (422 ص ) ولی سریع خونده میشه از این نویسنده فقط همین چاپ شده امیدوارم بقیه کتابهاش هم نشر فطره چاپ کنه چون اونطوری که خوندم داستان های این کاراگاه مثل پوآرو و خانم مارپل سریالیه همینطور تو کتاب به نقش زنان در جامعه و کمی به اثرات جنگ هم میپردازه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.