یادداشت محمد فائزی فرد
1403/6/22
همهی همسران اجنه شیخ محمود، تا جایی که من فهمیدم یک اثر ضد پیرنگ پستمدرنیسمی است. خصوصیات ضدپیرنگ بودن را تمام و کمال در خود دارد. زمان خطی را بهشدت در هم میکوبد و روابط علتومعلولی را نیز اگر درست یادم باشد بارها عقبوجلو میکند. از آنطرف حداقل در بخش ابتدایی که البته شیرینترین بخش کار بود و هلمت اگر باقی اثر را نیز روی همان شاهبیت بنا میکرد همهچیز را برنده میشد، با ارجاعات و کارکشیدن فوقالعاده از آثار دیگر روبهرو هستیم. (آنجا که ادعا میکند نویسندههای مختلف اجنههای پدرش هستند و مثلا کامو یک کرد بوده است که در نهایت هم...) طنز کار به اوج خودش رسیده بود و بعد... بعد داستان از تکوتا افتاد. بدی ماجرا هم این بود که گل هندوانه را همان اول به کاممان فرو کرده بود، در نتیجه در ادامه هیچچیزی کمتر از آن شاهبیت ابتدایی نمیتوانست کاممان را شیرین کند. مولفههای دیگر اثر را نیز میتوان به بحث نشست. در کل اثر همانچیزی است که خودش خواسته است. انتهای اثر میگوید برایم مهم است که این تکنیک را درست اجرا کرده باشم. که میشود گفت خیلی هم درست آن را اجرا کرده است. در حدی که تکتک مؤلفهها را میتوان در اثرش به بحث نشست و بهعنوان یک نمونه آن را در کلاس درس مطالعه کرد. اما یک کیفیتی فرای درست اجرا شدن وجود دارد که «همه همسران اجنه شیخ محمود» از آن خالی است و همان کیفیت، مرز میان شاهکار و یک اثر مکانیکی را میسازد. آن کیفیت چیست؟ فکر کنم آنقدر کیفی باشد که نتوانم درست شرحش بدهم، فقط میدانم که اثر از آن کیفیت خالی است. دی:
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.