یادداشت

رودخانه ی واژگون: تومک
        در اولین روزهای بهار، در آخرین روزهای تعطیلاتم، نشستم روی تختم و به سرزمین‌های دور سفر کردم. مرغزارهای پر گل، رنگین کمونی وسط اقیانوس و رودخانه‌ای که برعکس حرکت می‌کنه.
بی‌نهایت دوستش داشتم، و از خوندنش لذت بی‌حدوحصری بردم.
هیجان‌انگیز بود و آروم. ترجمه‌اش خوب؛ ماجراجویانه و پر از عشق و دوستی.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.