یادداشت زینب سادات رضازاده

        همیشه دلم میخواست میشد دنیایی را تصور کرد که در آن غم و اندوه، فقر، زشتی، دعوا و یا حتی جنگ نباشد. کاش همه می‌توانستند مثل تیستو به هم عشق و مهربانی که نمادش در این کتاب گل بود را هدیه بدهند تا دنیا را جای بهتری برای زندگی بکنند...
      
1

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.