یادداشت سیده هدیه شاهمیری
1404/5/5
قصه، قصه ی عجیبیه، این که آدم رو وادار میکنه یه عالمه سوال از خودش بکنه، این که من اگر به مرزی برسم که انقدر وجود خودم رو بی ارزش بدونم که بخوام بمیرم، حاضرم خودم رو بکشم یا بفروشم به آدمی که ادعا میکنه وجود من ارزشمنده اما در صورتی که تبدیل بشم به یک شی و انسان بودنم رو بندازم دور؟ این که شهرت و زیبایی چقدر دووم داره؟ اصلا ارزش داره من بخاطرش خودم رو به آب و آتیش بزنم؟ برای رسیدن به این دو چقدر حاضرم شرافت و انسانیتم رو له کنم؟ داستان، داستان آشناییه، کافیه دور و برمون رو نگاه کنیم کیا رو می بینیم؟ آدم هایی که برای زیبا شدن دست به هر عمل جراحی می زنن انقدر که دیگه نمیشه گفت انسانن، آدمایی که برای شهرت در فضای مجازی هر فیلمی رو منتشر میکنند فقط برای این که بگن من رو ببینید اینجام! این کتاب میگه آینده این جور آدما خیلی تلخه، یه رو ز پشیمون میشن اما شاید دیر باشه.... این که گاهی ما حسرت زندگی آدم های مشهور رو می خوریم اما نمی دونم بعضاً چه زندگی های سختی دارن، از رژیم های سختشون تا تصمیماتی که بدون اجازه مدیرشون نمی تونن بگیرن و از اونا یه ربات بی روح می سازه... در آخر آیا تو دوست داری یه شی هنری قابل تحسین باشی که همه میپرستنت یا یک انسان حتی اگه طرد شده باشه؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.