یادداشت مَــروَه 🌱

مستند داستانی کف خیابون
        زبان کتاب زبان کوچه و بازاری امروزی یا به عبارتی زبان وبلاگ نویسی بود. رفت و آمد بین زبان محاوره و زبان معیار نوشتار زیاد داشت که حتی در یک عبارت هم ممکن بود دیده شود. در قسمت‌هایی هم نویسنده سعی کرده بود با عبارت های «کاش نمیشنیدم»،«شما ببخشید» و... بخش‌هایی از ماجرا را سانسور کند که بیشتر مضحک بود تا مودبانه. حتی اینکه نویسنده در بخش‌هایی از کتاب هم عنوان میکرد، «من نباید اینها را بگویم»، «طبقه‌بندی است» و... باز مضحک بود تا محافظانه.

بنظرم فرم کتاب بسیار تحت تأثیر محتوای جذاب قرار گرفته بود و خواننده را مجذوب میکرد، ا این حال فضای نوشتاری، بیشتر مناسب وبلاگ نویسی و پخش در فضای مجازی بود، نه کتاب، یا حداقل نیاز به ویراستاری جدی داشت. 
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.